قرآن، برزخ، دنيا، قبر، بهشت، دوزخ
"برزخ" در لغت به معنی حدّ و مرز و مانع ميان دو چيز است،[1] به هر چيزى كه ميان دو امر قرار گيرد "برزخ" گفته شده است و در اصطلاح به عالمى كه ميان دنيا و عالم آخرت قرار گرفته، "برزخ" گفته مىشود.[2]
مراد از عالم برزخ، عالم قبر است، عالمى كه انسان در آن يك نوع زندگى خاصّى تا قيامت دارد. اين حقيقت را در آيات قرآن و روايات بسيارى از شيعه و سنّى مىتوان مشاهده كرد.
عالم برزخ منزلگاه موقتى است و جنبه تمهيدى براى روز قيامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد، بازجويى و سؤالى كه افراد در قبر دارند، براى تكميل پرونده اعمال است، تا براى فرا رسيدن قيامت بايگانى شود، و بهشت و دوزخ برزخى هم منزلگاه موقتى است، مانند منزلگاههاى موقتى كه براى مسافرين در وسط راه آماده مىسازند. آرى، در عالم برزخ بطور كامل به حساب كسى نمىرسند، و در آنچه كرده حكم فصل و جزاى قطعى صادر نمىكنند، كوتاه سخن اینکه دنيا دار عمل، و برزخ دار آماده شدن براى حساب و جزاء، و آخرت دار حساب و جزاء است.[3]
« وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ »(مومنون /100)
«و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که براگیخته شوند.»
آيه مورد بحث ظاهر در وجود چنين عالمى است، هر چند بعضى خواستهاند كلمه برزخ را در اين آيه به معنى مانعى براى بازگشت به اين دنيا معرفى كنند و گفتهاند مفهوم آيه اين است كه پشت سر انسان مانعى است كه او را از بازگشت به اين جهان منع مىكند، ولى اين معنى بسيار بعيد به نظر مىرسد، زيرا تعبير به "إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ" (تا روز رستاخيز) دليل بر اين است كه اين برزخ در ميان دنيا و آخرت قرار گرفته، نه ميان انسان و دنيا.
از آياتى كه صريحا وجود چنين جهانى را اثبات مىكند آيات مربوط به حيات شهيدان است:
« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »( آل عمران/169)
«هرگز گمان نكن كسانى كه در راه خدا كشته شدهاند مردگانند، آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.»
در اينجا خطاب به پيامبر(ص) است، و در آيه 154 سوره بقره مخاطب همه مؤمنانند که میفرماید: شهیدان در راه خدا را مرده مگویید بلکه آنها زندهاند، ولی شما نمیدانید. علاوه بر آن، قرآن میفرماید: نه تنها در مورد مؤمنان عاليمقامى همچون شهيدان جهان برزخ وجود دارد بلكه درباره كفار طغيانگرى همچون فرعون و يارانش نيز وجود برزخ در آيه 46 سوره مؤمن آمده است:
« النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ »
«آنها (فرعون و يارانش) هر صبح و شام در برابر آتش قرار مىگيرند و به هنگامى كه روز قيامت بر پا مىگردد فرمان داده مىشود آل فرعون را در شديدترين كيفرها وارد كنيد.»
آيات فوق از آياتى است كه اشاره به عالم برزخ دارد زيرا همانگونه كه در تفسير اين آيات گفتيم در آستانه مرگ كه انسان آماده براى انتقال به جهان ديگر مىشود با يكى از حالات زير روبرو خواهد شد نعمتها و مواهب و پاداشهاى الهى و روح و ريحان، يا كيفرها و مجازاتهاى دردناك، و قرائن موجود در آيات نشان مىدهد كه قسمتى از اينها مربوط به قيامت و قسمت ديگرى مربوط به قبر و برزخ است، و اين خود دليل ديگرى بر وجود اين عالم محسوب مىشود.[4]
زندگى برزخی
در اين باره ابتدا آيات را نقل و سپس آنها را بررسى كنيم:
«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ »(بقره/ 154)
«و به آنها كه در راه خدا كشته مىشوند مرده مگوييد، بلكه آنها زندگانند ولى شما نمىفهميد.»
« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ* فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ* يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ »(آل عمران/ 169تا 171)
«(اى پيامبر) هرگز گمان مبر آنها كه در راه خدا كشته شدهاند مردگانند، بلكه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند* آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به آنها بخشيده است خوشحالند و بخاطر كسانى كه (مجاهدان و شهیدان آینده که ) بعد از آنها به آنان ملحق نشدند (نيز) خوشوقتند (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مىبينند و مىدانند) كه نه ترسى بر آنها است و نه غمى خواهند داشت*
و (نيز) از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان خوشحال و مسرور مىشوند و (مىبينند كه) خداوند پاداش مؤمنان را ضايع نمىكند (نه پاداش شهيدان و نه پاداش مجاهدانى كه شهيد نشدند)»
بعضى از مفسران معتقدند كه آيات فوق در باره شهداى احد نازل شده و بعضى ديگر درباره شهداى بدر ميدانند، ولى حق اين است كه پيوند اين آيات با آيات گذشته نشان ميدهد بعد از حادثه احد نازل شده است. اما مضمون و محتواى آيات تعميم دارد و همه شهدا حتى شهداى بدر را كه چهارده نفر بودند شامل مىشود و لذا در حديثى از امام باقر (ع) نقل شده كه فرمود:
« آيات درباره شهداى احد و بدر هر دو نازل شده است.»[5]
منظور از حيات و زندگى در اينجا همان حيات و زندگى برزخى است كه ارواح در عالم پس از مرگ دارند، نه زندگى جسمانى و مادى، گرچه زندگى برزخى، اختصاصى به شهيدان ندارد، بسيارى ديگر از مردم نيز داراى حيات برزخى هستند ولى از آنجا كه حيات شهيدان يك حيات فوق العاده عالى و آميخته با انواع نعمتهاى معنوى است- و بعلاوه موضوع سخن، در آيه آنها هستند- تنها نام از آنها برده شده است. آنها بقدرى غرق مواهب حيات معنوى هستند كه گويا زندگى ساير برزخيان در مقابل آنها چيزى نيست.
سپس به گوشهاى از مزايا و بركات فراوان زندگى برزخى شهيدان اشاره كرده و مىفرمايد آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به آنها بخشيده است خوشحالند. يكى ديگر از خوشحالى آنها بخاطر برادران مجاهد آنها است كه در ميدان جنگ شربت شهادت ننوشيدهاند و به آنها ملحق نشدهاند زيرا مقامات و پاداشهاى آنها را در آن جهان به خوبى مىبينند و از اين رو مستبشر و شاد مىشوند، و به دنبال آن مىفرمايد: شهيدان احساس مىكنند كه برادران مجاهد آنها، پس از مرگ، هيچگونه اندوهى نسبت به آنچه در دنيا گذاردهاند ندارند و نه هيچگونه ترسى از روز رستاخيز، و حوادث وحشتناك آن. اين جمله، تفسير ديگرى هم ممكن است داشته باشد و آن اينكه شهيدان علاوه بر اين كه با مشاهده مقامات برادران مجاهدى كه به آنها ملحق نشدهاند خوشحال مىشوند، خودشان هم هيچگونه ترسى از آينده و غمى از گذشته ندارند.
«يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ » اين آيه در حقيقت تاكيد و توضيح بيشترى درباره بشارتهايى است كه شهيدان بعد از كشته شدن دريافت مىكنند آنها از دو جهت خوشحال و مسرور مىشوند:
نخست از اين جهت كه نعمتهاى خداوند را دريافت مىدارند، نه تنها نعمتهاى او بلكه فضل او كه همان افزايش و تكرار نعمت است و ديگر اين كه آنها مىبينند كه خدا پاداش مؤمنان را ضايع نميكند، نه پاداش شهيدان و نه پاداش مجاهدان راستينى كه شربت شهادت ننوشيدند (وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ) در حقيقت آنچه را قبلا شنيده بودند در آنجا آشكار مىبينند.[6]
و اما از نظر روايات: در حديث معروفى كه در كلمات قصار در نهج البلاغه آمده است مىخوانيم كه حضرت على (ع) هنگام مراجعت از جنگ صفين وقتى كه نزديك كوفه كنار قبرستانى كه بيرون دروازه قرار داشت رسيد، رو به سوى قبرها كرد و چنين گفت:
« يَا اءَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ، يَا اءَهْلَ التُّرْبَةِ، يَا اءَهْلَ الْغُرْبَةِ، يَا اءَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا اءَهْلَ الْوَحْشَةِ، اءَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاَحِقٌ، اءَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ اءَمَّا الْاءَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ اءَمَّا الْاءَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ، هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ؟ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى اءَصْحَابِهِ فَقَالَ: اءَمَا لَوْ اءُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلاَمِ لَاءَخْبَرُوكُمْ اءَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى .»
« اى ساكنان خانههاى وحشتناك و مكانهاى خالى و قبرهاى تاريك! اى خاكنشينان! اى غريبان! اى تنهايان! اى وحشتزدگان! شما در اين راه بر ما پيشى گرفتيد و ما نيز به شما ملحق خواهيم شد، اگر از اخبار دنيا بپرسيد به شما مىگويم خانههايتان را ديگران ساكن شدند، همسرانتان به نكاح ديگران در آمدند، و اموالتان تقسيم شد، اينها خبرهايى است كه نزد ما است نزد شما چه خبر؟! سپس رو به يارانش كرد و فرمود: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود حتما به شما خبر مىدهند كه بهترين زاد و توشه براى اين سفر پرهيزكارى است.»[7]
هر چيزى كه ميان دو امر قرار گيرد "برزخ" گفته شده است و در اصطلاح به عالمى كه ميان دنيا و عالم آخرت قرار گرفته، "برزخ" گفته مىشود. عالم برزخ منزلگاه موقتى است و جنبه تمهيدى براى روز قيامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد و بعد از آن برای اثبات عالم برزخ به آیه (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ) که ظاهر در وجود چنين عالمى است، تمسک جستیم و بعد از آن به زندگی برزخی پرداختیم که نتيجه آن این شد که شهيدان در برزخ منعّم و كفّار معذّباند و عذاب كفّار يكنوع بيم و هراسى است كه از نزديك شدن به آتش حاصل ميشود.
[1] . راغب اصفهانى، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، دمشق، ناشردارالعلم الدار الشامية، تحقيق صفوان عدنان داودى، 1412 ق، چاپ اول، ماده برزخ
[2] . مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپخانه حیدری، چاپ 1372، ج14 ص315
[3] . علامه طباطبائى، محمد حسین؛ ترجمه تفسير الميزان، ترجمه موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، چاپ پنجم ، ج11، ص 9
[4] . همان، ج14، ص 315
[5] . عروسى حويزى، عبد على بن جمعه؛ تفسير نور الثقلين، قم، ناشر انتشارات اسماعيليان، تحقيق سيد هاشم رسولى محلاتى، سال چاپ 1415 ق، چاپ چهارم، ج1 ص 409.
[6] . علامه طباطبائى، محمد حسین؛ ترجمه تفسير الميزان، ترجمه موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، چاپ 1374 ش، چاپ پنجم، ج1، ص 521 و ج4، ص 94
مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپخانه حیدری، تهران، چاپ 1372، ج3، ص 169 و قرشى، سيد على اكبر؛ قاموس قرآن، ناشر دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ تهران، سال چاپ 1371 ش، نوبت چاپ ششم، ج1، ص183
[7] . نهج البلاغه، صبحی الصالح، تهران، ناشر دارالاسوه للطباعه والنشر، چاپ3، سال 1421 ه.ق، كلمات قصار شماره 130.